.

.

سلام خوش آمدید. مطالب مفید و جمع و جور شده ای برای کسانی که می خواهند زمین را بیشتر بشناسند.
ایمیل مدیر : civeng.ghorbani@chmail.ir

» بهمن 1393
» دی 1393


» ردیابی ماشین
» حمل هوایی ماینر از چین
» لیزر دوچرخه
» هد اپ یسپلی کیلومتر روی شیشه
» جلو پنجره لیفان ایکس 60

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان Geology و آدرس geology-civeng.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 13
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 22
بازدید ماه : 22
بازدید کل : 62793
تعداد مطالب : 17
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1





RSS
4 نوع کانی غیر سیلیکات
نویسنده mohammad ghorbani تاریخ ارسال جمعه 19 دی 1393 در ساعت 18:31

پیریت

 یا پیریت آهن که در متنهای کهن فارسی مارقشیشا نامیده میشود، یک کانی با فرمول شیمیایی FeS2 است.

پیریت از لغت یونانی پیر به معنی آتش گرفته شده‌است.این کانی را در کانی ‌شناسی قدیم ایران با مارکازیت یکی دانسته‌اند. در فارسی واژه ٔبرنجه و سنگ نور نیز برای پیریت بکار برده می‌شود.ترکیب شیمیایی آن دارای۰۰/۴۶ درصد آهن و ۴۵/۵۳درصد گوگرد است که به صورت 2 FeSمشاهده می‌شود. این کانی از نظر شفافیت کدر بوده و به رنگ زرد، زرد طلایی با بازتاب چند رنگی مشاهده می‌شود و آنرا طلای احمق‌ها می‌نامند. اشکال ظاهری آن به صورت بلوری، آگریگات توده‌ای، دانه‌ای، دندریتی اشباع شده، سودومورف و پودری است. پیریت از نظر سختی ترد بوده و خاصیت مغناطیسی خوبی دارد. شکستگی آن به صورت صدفی و اکثراً ناهموار بوده و چگالی آن ۱/۵-۹۵/۴ می‌باشد.. این کانی برای تهیه اسید سولفوریک استفاده می‌شود و در رنگ سازی، جهت صیقلی کردن، به ندرت در تهیه آهن و تهیه دی اکسید سولفور در کاغذسازی بکار می‌رود. 

فیروزه

یک کانی کمیاب و ارزشمند آبی نزدیک به سبز است که خواهان فراوانی دارد. این کانی به‌دست فیروزه‌تراشان شکل داده می‌شود و به عنوان نگین برای انگشتر، گردنبند، گوشواره و دیگر جواهرات به کار می‌رود.

پیش‌تر این کانی تنها از سنگ فیروزه به دست می‌آمد ولی امروزه همانند دیگر کانی‌ها مصنوعی نیز فرآوری می‌شود به گونه‌ای که حتی تشخیص طبیعی یا مصنوعی بودن آن برای کارشناسان نیز بسیار دشوار است.

  نامورترین و پرخواهان‌ترین فیروزه در ایران فیروزه نیشابور است و مهم‌ترین معدن فیروزه در ایران در شهرستان نیشابور می‌باشد که از بیش از ۲۰۰۰ سال پیش استخراج می‌شده‌است. معدن این فیروزه در نزدیکی روستای معدن نیشابور است و از سطح زمین ۲۰۱۲ متر بلندی دارد. به سبب وجود این معدن در نیشابور، شهر فیروزه را به عنوان یکی از القاب نیشابور آورده‌اند. 

 باریت

یکی از کانیهای عادی رگه‌ها است و معمولا همراه کوارتز و کلسیت ظاهر می‌شود. همچنین در سنگهای آهکی و ماسه سنگ نیز دیده می‌شود و در بعضی کنکرسیونها مقدار آن زیاد است ولی در هر صورت به عنوان کانی اولیه سنگها نادر است. صفت مشخصه مهم باریت این است که در مقایسه با سایر مواد غیرفلزی بسیار سنگین می‌باشد.

این کانی یک کانی صنعتی بوده و از آن استفاده‌های زیادی در صنعت می‌شود. ولی به خاطر سنگینی زیاد بایت معمولا حمل و نقل آن برای مسافت زیادی چه توسط کامیون و چه توسط قطار با صرفه نبوده و ضمنا به خاطر پراکندگی وسیع این ماده معمولا استخراج آن بیشتر از شرایط زمین شناسی تابع شرایط محیط است.

 

آپاتیت

(Apatite) از گروه کانی‌های فسفاتی، معمولا با نام‌های هیدروکسی‌آپاتیت، فلئورآپاتیت، کلرآپاتیت و برم‌آپاتیت به‌ترتیب به دلیل تمرکز یون‌های -OH و -Cl و -F و -Br در بلور آن. این کانی را می‌توان به فراوانی در: آلمان، چك‌و‌اسلواكی، پرتغال، نروژ، سوئیس، مکزیک، سوئد و افریقای جنوبی پیدا کرد. ترد است و برای تشخیص آن از کانی‌های مشابه باید به تفاوت در سختی، چگالی، محلول بودن در اسیدها توجه کرد. برای سایر مشخصات آن می‌توان گفت که:

 لومینسانس آبی سبز، نارنجی، قرمز تا آبی تیره نشان می‌دهد. و در تهیه انرژی‌های مصنوعی، غیر صنعتی نیز كاربرد فراوان دارد.


:: برچسب‌ها: کانی غیر سیلیکات,
.:: ::.
انواع کانی های سیلیکات
نویسنده mohammad ghorbani تاریخ ارسال جمعه 19 دی 1393 در ساعت 18:14

انواع کانی های سیلیکات

 

اساس تقسیم بندی سیلیکاتها:

کوچکترین واحد سازنده سیلیکاتها به شکل یک هرم چهار وجهی است که سطوح آن را مثلث های متساوی الاضلاع تشکیل می دهند.نحوه آرایش این چهار وجهی ها اساس تقسیم بندی سیلیکاتها هستندکه باعث بوجود آمدن ساختمان های سیلیکاتی متفاوت در آنها می شود.این واحدها یا بنیان هایچهار وجهی بار الکتریکی منفی دارند(   SiO ) و بایدیکدیگر را دفع کنند,لیکن در ساختمان بلورین کانیها, این بنیان ها به وسیلهیون های مثبت چون آلومینیم , آهن,  منیزیم وغیره طوری به یکدیگر پیوند داده شده اند که واحد سازنده بلور در مجموع خنثی است. یون های پیونددهنده بنیان ها دارای اندازه و بار الکتریکی متفاوتند.

 

به طور کلییون های تقریبا هم اندازه می توانند جانشینیکدیگر شوند(آهن و منیزیم که شعاع یونی نزدیک به هم دارند یا سدیم و کلسیم که جاییکدیگر را در ساختمان بلورین اشغال می کنند). این وضع تغییر مهمی را در ساختمان کانی به وجود نمی آورد.

 

بنیان های چهار وجهی ممکن است یک,  دو, سه یاهر چهار اکسیژن خود را به اشتراک گذاشته واشکال مختلف به وجود آورند . با توجه به این مطلب صرفا جهت آشنایی سیلیکات ها را به گروه های زیر تقسیم می کنیم.

کانی‌های سیلیکات از ترکیب شدن سیلیسیم، اکسیژن و یک یا چند فلز به دست می‌آیند و به دو دستهٔ سیلیکات‌های تیره(دارای آهن و منیزیم) و سیلیکات‌های روشن (بدون آهن و منیزیم) تقسیم می‌شود. الوین، پیروکسین، آمفیبول، میکای سیاه، تورمالین، تالک، سرپانتین و آزبست، نمونه‌هایی از دستهٔ نخست و کوارتز، فلدسپات، میکای سفید و کائولینیت، نمونه‌هایی از دستهٔ دوم هستند.

کوچکترین واحد سازندهٔ سیلیکات‌ها به شکل یک هرم چهارضلعی است که سطوح آن را مثلث‌های متساوی الاضلاع تشکیل می‌دهند.

این بنیان‌های چهاروجهی سیلیکات، بار الکتریکی منفی دارند و باید یکدیگر را دفع کنند ولی در ساختمان بلورین کانی‌ها، این بنیان‌ها به وسیلهٔ یون‌های مثبتی چون آلومینیم، آهن، منیزیم و ... طوری به یکدیگر پیوند داده شده‌اند که واحد سازندهٔ بلوری در مجموع دارای بار خنثی است. یون‌های پیوند دهندهٔ بنیان‌ها دارای اندازه و بار الکتریکی متفاوتند.

به طور کلی یون‌های تقریباً هم‌اندازه می‌توانند جانشین یکدیگر شوند (آهن و منیزیم که شعاع یونی نزدیک به هم دارند با سدیم و کلسیم که جای یکدیگر را در ساختمان بلورین کانی اشغال می‌کنند) این وضع تغییر مهمی را در ساختمان کانی به وجود نمی‌آورد. جدای از دسته‌بندی کانی‌ها بر اساس رنگ و تیرگی یا روشنی آن‌ها، کانی‌های سیلیکاتی براساس ساختار بلوریشان به ۶ زیرشاخه تقسیم می‌شوند.

سیلیکات‌های جزیره ای                                                                                                                     

سیلیکات‌های جزیره‌ای یا چهاروجهی‌های منفرد (Nesosilicates)، در این دسته از سیلیکات‌ها، چهاروجهی‌های (SiO۴) بصورت تکی و مستقل می‌باشند و از چهاروجهی‌های دیگر به وسیلهٔ یون‌های فلزی جدا می‌شوند. فرمول عمومی این سیلیکات‌ها (SiO۴) یا M۲SiO۴ می‌باشد. کانی‌های الیوین از این دسته محسوب می‌شوند.

مهمترین آن‌ها عبارتند از:

 

سیلیکات‌های دو تایی

سیلیکات‌های دو تایی یا چهاروجهی‌های مضاعف (sorosilicates)، در این دسته از سیلیکات‌ها، چهاروجهی‌ها، با بنیان ۲ به ۲ به یکدیگر متصل شده‌اند. سیلیکات‌های دو تایی، ۶ ظرفیت آزاد دارند که به وسیلهٔ یون‌های فلزی گرفته می‌شود؛ بنیان‌های آن‌ها به شکل -6 (Si2O7) است و نسبت سیلیسیم به اکسیژن در آن‌ها ۲ به ۷ است. از کانی‌های این گروه می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

 

سیلیکات‌های حلقوی

در سیلیکات‌های حلقوی (Cyclosilicates)، چهاروجهی‌های آن‌ها به وسیلهٔ دو گوشه به یکدیگر متصل شده‌اند و زنجیرهای بسته‌ای بین خود تشکیل داده‌اند که شبیه حلقه‌است. در این گروه نسبت سیلیسیم به اکسیژن ۱ به ۳ است، فرمول سیلیکات‌های حلقوی با ۳ عضو (سیلیسیم) به شکل (Si۳O۹)، با ۴ عضو به شکل (Si۴O۱۲) و با ۶ عضو به شکل -۱۲ (Si۶O۱۸) است به عبارت دیگر فرمول عمومی این گروه به شکل زیر است:

(SixO۳x)۲x-

سیلیکات‌های حلقوی عبارتند از:

سیلیکات‌های زنجیره‌ای

در سیلیکات‌های زنجیره‌ای (Inosilicates)، چهاروجهی‌ها بصورت زنجیر باز یا روبان مانند پشت سر هم واقع شده‌اند که چهاروجهی بوسیلهٔ دو گوشه با چهاروجهی‌های قبل و بعد خود مربوط می‌گردد. فرمول عمومی آن‌ها به شکل SiO3 با نسبت ۱ به ۳ است و اگر این زنجیر دوتایی (مضاعف) باشد به شکل Si4O11 با نسبت ۴ به ۱۱ خواهد بود.

سیلیکات‌های زنجیره‌ای به دو زیرشاخهٔ سیلیکات‌های زنجیره‌ای ساده و سیلیکات‌های زنجیره‌ای مضاعف تقسیم می‌شوند.

سیلیکات‌های زنجیره‌ای ساده

در سیلیکات‌های زنجیره‌ای ساده، چهاروجهی‌ها به صورت زنجیر ساده به دنبال هم قرار دارند. مثال عمدهٔ این گروه پیروکسن‌ها و پیروکسنوئیدها است:

خانوادهٔ پیروکسن

خانوادهٔ پیروکسنوئید

سیلیکات‌های زنجیره‌ای مضاعف

سیلیکات‌های زنجیره‌ای مضاعف به این معنی است که در این کانی‌ها دو رشته چهاروجهی‌ها بصورت زنجیرهٔ مضاعف پشت سرهم واقع شده‌اند و با پل‌های اکسیژن به یکدیگر وصل شده‌اند. مثال عمدهٔ این گروه آمفیبول‌ها می‌باشند.

خانوادهٔ آمفیبول

 

 

سیلیکات‌های ورقه‌ای

سیلیکات‌های ورقه‌ای (Phyllosilicates)، در این کانی، چهاروجهی‌های تشکیل‌دهنده، بصورت ورقه‌هایی در یک سطح قرار دارند و هر چهاروجهی بوسیلهٔ سه گوشه، به چهاروجهی مجاور خود متصل شده‌است. فرمول کلی آن به صورت (Si2O5) یا نسبت ۲ به ۵ است.

بلورهای تمام سیلیکات‌های ورقه‌ای به صورت پهن دیده می‌شود و همگی دارای رَخ (کلیواژ) هستند. معمولا نرم و دارای وزن مخصوص تقریبا سبک و ضعیفی می‌باشند. ترکیب شیمیایی ناپایداری دارند و معمولا جانشینی کاتیون‌ها به جای یکدیگر در آن‌ها یک پدیدهٔ معمولی است.

 

خانوادهٔ سرپانتین

سرپانتین‌ها، سیلیکات‌های ورقه‌ای آبداری‌اند که از کانی‌های منزیم‌دار تشکیل شده‌اند. گاهی هم در آن‌ها آهن (Fe) جانشین Mg می‌شود. این کانی‌ها تشکیل پلی‌مرفی را می‌دهند که مهمترین آن‌ها عبارتند از: آنتی‌گوریت و کریزوتیل. گاهی در این کانی‌ها بجای قسمتی از یون Mg یون Fe جانشین می‌شود. فرق سرپانتین‌ها با کلریت‌ها در این است که در ترکیب سرپانتین‌ها آلومینیم Al شرکت ندارد. گریزوتیل یکی از کانی‌هایی است که تبدیل به آزبست (Asbest) یا پنبهٔ کوهی می‌شود. هر دو کانی در ساختار تک‌شیب متبلور می‌شوند. ولی ساختار بلوری آنتی‌گوریت، تک‌شیب شبیه شش‌گوشه و در کریزوتیل شبیه راست‌لوزی است.

سه مثال برتر سیلیکات‌های ورقه‌ای عبارتند از:

خانوادهٔ کانی‌های رسی

 

کائولینیت

خانوادهٔ میکا

خانوادهٔ کلریت

سیلیکات‌های شبکه‌ای

سیلیکات‌های داربستی یا سیلیکات‌های شبکه‌ای (Tectosilicates) در این کانی‌ها چهاروجهی‌های (SiO4) بوسیلهٔ هر چهار گوش به چهار وجهی‌های مجاور خود متصل شده‌است. در نتیجه ساختمان سه بعدی دارند. بعضی چهاروجهی‌ها در سه امتداد فضایی به یکدیگر متصل می‌باشند. بنابراین هر اتم اکسیژن به دو چهاروجهی مجاور تعلق دارد. کانی‌های مهم این گروه در زیر نوشته شده‌است.

خانوادهٔ کوارتز

کوارتز

خانوادهٔ فلدسپار

خانوادهٔ پلاژیوکلاز

خانوادهٔ فلدسپاتوئید

خانوادهٔ زئولیت

خانوادهٔ اسکاپولیت

دیگر کانی‌های این گروه عبارتند از آنالسیم و پتالیت.

1)نزو سیلیکات ها:

در این گروه هیچ گونه پیوند مستقیمی بین چهار وجهی وجود ندارد و به عنوان چهار وجهی منفرد نامیده میشود.

مثال:کانی الیوین با فرمول شیمیاییSi O ) Mg Fe ( که رنگ سبز زیتونی تیره دارد.

 

2) سیکلو سیلیکات ها:

ساختمان حلقه ای که ذر ان شش اتم اکسیژن باعث پیوند بنیان ها شده اند. سه ,چهار یا شش چهار وجهی توسط اکسیژن های قاعدهای دو تا دوتا با هم پیوند داردند.

مثال :کانی بریل با فرمول شیمیایی )  Be Al Si  O  ( که نوع جواهری آن زمرد نام دارد.

 

3)اینو سیلیکات ها:

دراین گروه چهار وجهی ها دو اکسیژن قاعده ای به اشتراک می گذارند و دو تا دوتا به شکل زنجیر به هم متصل می شوند.

 

3)الف: ساختمان زنجیری ساده:

مثال :پیروکسن ها که مهمترین آنها اوژیت نام دارد.که بلورهای آن به شکل منشور و به رنگ های سیاه تا سبز تیره است . این کانی در سنگ های اذرین تیره و بازیکیافت می شود.

3)-ب :ساختمان زنجیری مضاعف:

مثال: آمفیبول ها

از انواع آمفیبول ها می توان به هورنبلاند,آزبست وگلوکوفان اشاره نمود.

گلوکوفان در شرایطی که فشار زیاد و گرما کم باشد تشکیل می شود.

از مشخصات کلی آمفیبول ها می توان به داشتن بلورهای منشوری و طویل (سوزنی شکل) و وجود آب در ساختمان کانی شناسی آنها اشا ره نمود.

            

4)فيلو سيليكات ها:

دراين گروه هر چهاروجهي با سه چهار وجهي ديگر به هم متصل اند .كاني هايي كه درگروه جاي دارند همگي داراي ساختمان ورقه اي مي باشند. يادگيري اسامي كاني هاي ورقه اي پيش زمينه اي جهت تشخيص و مقايسه شيستوزيته و فولياسيون درسنگهاي دگرگون  مي باشد.

كانيهاي اين گروه مانند آمفيبول ها آبدار بوده وعامل (OH) دارند.

مثال ها:

4-1)كاني هاي رسي مانند كائولينيت وتالك

4-2)ميكاهامانند مسكويت (ميكاي سفيد) وبيوتيت (ميكاي سياه)

4-3)سرپانتين

4-4)كريزوتيل

5)تكتو سيليكاتها (سيليكاتهاي داربستي)

4/3 پوسته سنگي زمين از تكتو سيليكاتها هستند. در تكتوسيليكاتها همه يون هاي اكسي‍‍‍‍‍‍ژن واقع شده در هر چهار وجهي  با چهار وجهي هاي مجاور به اشتراك گذاشته شده اند .

5-1)گروه (SiO)   مانند كوارتز – تريديميت - اپال(SiO  -Nh O) – سنگآتشزنه (فلينيت) وكلسدوني

5-2) فلدسپات هاي پتاسيم دار مانند :  ميكروكلين –ارتوكلاز (ارتوز) –سانيدين

5-3) فلدوسپاتهاي پلاژيو كلاز  مانند  : آلبيت(فلدسپات سديم دار ) و آنور تيت ( فلدسپات كلسيم دار)

6)سور و سيليكات ها


:: برچسب‌ها: کانی های سیلیکات,
.:: ::.
دوران زمانی
نویسنده mohammad ghorbani تاریخ ارسال جمعه 19 دی 1393 در ساعت 17:26

دوران زمین شناسی :

دید کلی
عمر زمین را بر دوران‌ها و بخش‌های مختلفی تقسیم می‌کنند که مبنای تقسیم‌بندی این دوران‌ها ظهور یا انقراض و یا سایر اتفاقات مهم دیگری نظیر کوهزایی و ... می‌باشد که هر دورانی با وقوع یکی از حالات ذکر شده شروع و یا خاتمه می‌یابد. برای تقسیم بندی تاریخ زمین از معیارهای مختلفی استفاده می‌کنند.

مثلا می‌توان تاریخ زمین را بطور کلی به دو بخش قبل از پیدایش حیات و بعد از آن تقسیم کرد. که در این تقسیم‌بندی بخش قبل از پیدایش حیات را از زندگی نهان و یا Cryptozoic می‌نامند که در آن حیات بوجود نیامده و یا لااقل نشانه‌ای از وجود حیات در آن وجود ندارد. قسمت بعد از پیدایش حیات را زندگی آشکار یا Phan erozoic می‌نامند که در آن نشانه‌های متعددی از وجود موجودات زنده مختلف در دست می‌باشد.

هر کدام از این بخش‌ها خود به بخش‌های کوچکتری تقسیم می‌شوند. که در زیر به آنها اشاره خواهد شد.

دوران پرکامبرین (Precambrian)
قسمت اعظم تاریخ زمین متعلق به این بخش می‌باشد. این بخش بیشتر شامل سنگهای دگرگونی در ابتدا و سنگ‌های رسوبی نظیر ماسه‌سنگ ، کنلگومرا ، شیست و کوارتزیت که بر روی سنگ‌های دگرگونی قرار گرفته است تشکیل شده است.

دوران اول (Paleozoic)
اسم این دوران از دو کلمه پالیوس به معنی قدیمی و زئون به معنی جانور گرفته شده است. جنس سنگ‌های این دوران بیشتر از نوع رسوبی بوده ولی سنگ‌های آذرین و دگرگونی نیز دیده می‌شود.

· دوران اول خود نیز به پنج دوره زیر تقسیم می‌· شود.

دوره کامبرین (Cambrian) : از کلمه کامبریا ، نام لاتین یکی از شهرهای انگلستان گرفته شده است.
دوره اردویسین (ordovisian) : نام آن از قبیله اردوشیا که سابقا در ناحیه گال زندگانی می‌ کردند، مشتق شده است.
دوره سیلیرین (Silurian) : از قبیله‌ ای به نام سیلور گرفته شده است.
دوره دونین (Devonian) : از کلمه Devon به معنی رسوبات دریایی گرفته شده است.
دوره کربونیفر (Carbonifer) : به معنی طبقات حاوی کربن است و از آنجا که اغلب ذغال‌ های دنیا در این دوره تشکیل شده ، این نام به آن اطلاق گردیده است.
دوره پرمین (Permian) : از کلمه Permia که نام شاهنشانی منطقه بین ارال و ولگا در شوروی بوده ، گرفته شده است.

· مشخصات دوران اول

جانوران این دوران بیشتر از بی‌· مهرگان بوده و تنها مهره‌· داران این دوران ماهی‌· ها می‌· باشند. البته در اواخر دوران تعداد کمی از دوزیستان و خزندگان نیز بوجود آمده‌· اند. در ابتدای این دوران (کامبرین) خشکی بزرگی در نیمکره شمالی وجود داشته که چند بار به قطعات کوچکتر تقسیم شده و مجددا بهم پیوسته است. در دوره سیلورین سه خشکی کانادا ،· سیبری و خشکی کوچک اسکاندیناوی در شمال و خشکی بزرگ گندوانا (Gondwana) در جنوب وجود داشته است.

در دوره دونین دو خشکی بزرگ شمالی به هم متصل شده و خشکی واحدی به نام اطلس شمالی را تشکیل دادند. در بقیه دوران اول تقریبا وضع خشکی‌· ها به همین ترتیب باقی مانده است. کوهزایی‌· های کالدونین (Caledonian) در دوره سیلورین و هرسینین (Hercinian) در دوره کربونیفر بوقوع پیوسته است.

دوران دوم Mesozoic

نام این دوران از دو کلمه یونانی مزوس بمعنی وسط وزیون به معنی جانور مشتق شده است. دوران دوم دارای سه دوره به شرح زیر می‌باشد:

· دوره تریاس (Triassic) : از کلمه یونانی تریاس به معنی «سه‌· تایی» گرفته شده است. زیرا رسوبات این دوره در آلمان از سه قسمت متمایز ،· تشکیل شده است.
· دوره ژوراسیک (Jurossic) : از نام کوههای ژورا واقع در فرانسه گرفته شده است.
· دوره کرتاسه (Creataceous) : از کلمه Craie به معنی گل سفید گرفته شده است.

مشخصات این دوران :
جانوران و گیاهان این دوره تکامل بیشتری دارند و از انواع دوران اول عالی‌تر بوده‌اند. در دوران دوم نرم تنانی مانند آمونیت‌ها (Ammonite) ظهور کرده‌اند. همچنین خزندگان در این دوران زیاد و متنوع شدند که این دوران به نام خزندگان معروف شده است.

نخستین پرندگان در این دوران ظاهر شده است و نیز آثاری از پستانداران ابتدایی پیدا شده است. وضع خشکی‌ها و دریاها در اوایل دوران دوم تقریبا شبیه دوران اول بوده ولی از اواسط این دوران ، در اغلب نقاط علائم پیشروی دریا مشاهده می‌شود. بطوری که در ژوراسیک ، خشکی گندوانا به دو قسمت تقسیم گردیده است. اکثر ذغال‌های ایران و افغانستان در طی دوره ژوراسیک تشکیل گردیده است.

دوران سوم (Cenozoic)


نام این دوران از کلمه kainos به معنای جدید گرفته شده است. در طول دوران سنوزوئیک ، پالئوژئوگرافی (جغرافیای دیرین) زمین به حالت فعلی خود نزدیک می‌شود. دوران سنوزوئیک به دو دوره ترشیری (Tertiary) و کواترنری (Guaatemary) تقسیم می‌شود. هرکدام از این دوره‌ها خود به تقسیمات ریزتری به نام دور تقسیم شده‌اند.

· تقسیمات ترشیری :از دو دوره تشکیل شده است که عبارتند از :
دوره پالئوژن (Paleogen) : که از کلمه Palaios به معنی قدیمی گرفته شده است.
دوره نئوژن (Neogen) : که به معنی جدید می‌باشد.

· مشخصات دوره ترشیری :

در این دوره چین‌· خوردگی مهم آلپ بوقوع پیوسته است که در اثر آن ،· زمین به وضع کنونی خود نزدیک شد. در اثر این چین‌· خوردگی ،· کوههای رشوز و آند در آمریکا ،· پیرنه ،· آلپ ،· کارپات و ارتفاعات یونان در اروپا و کوههای قفقاز،· البرز ،· زاگرس ،· هند و کش ،· هیمالایا و ... در آسیا بوجود آمد. با تشکیل تدریجی کوههای البرز و زاگرس ایران که تا آن زمان زیر آب بود بتدریج از آب خارج شد.

· دوره کواترنری :
در این دوره اوضاع بیولوژیکی و جغرافیایی زمین کاملا شبیه به وضع امروزی خود گردیده است. طی این دوران ،· پستانداران و پرندگان مخصوصی ظاهر و از بین رفته‌· اند که از جمله آنها می‌· توان فیل ماموت ،· کرگدن پشم‌· دار و نظایر آنها را نام برد. از جمله دیگر وقایع مهم این دوره ظهور انسان و تکامل آن است. دوره کواترنری شامل تقسیمات زیر می‌· باشد.


دوره پلیستوسن (Pleistocene) :

قسمت اعظم تاریخ این دوره را تشکیل داده و خود به چهار عصر نخستین یخبندان ، عصر بین یخبندان ، عصر دومین یخبندان و عصر بعد از یخبندان تقسیم می شوند.


دوره هولوسن (Holocene) :

از کلمه Holos به معنی کامل گرفته شده و از آغاز بیش از 25000 سال نمی‌ گذرد و عصر فعلی نیز دنباله آن به حساب می‌ آید.
· مشخصات دوره کواترنری : از جمله مشخصات این دوره در ایران خشک شدن دریاچه‌· های مرکزی و تشکیل نمک‌· زارها و کویرهای ایران می‌· باشد. همچنین آخرین فعالیت‌· های آتشفشان‌· های سهند ،· دماوند و سبلان نیز در این دوره بوقوع پیوسته است .

.:: ::.
مراتب و اسامی تقسیمات زمانی سنگ ها
نویسنده mohammad ghorbani تاریخ ارسال جمعه 19 دی 1393 در ساعت 17:19

مراتب و اسامی تقسیمات زمانی سنگ ها

 

مقیاس زمانی زمین شناسی

دید کلی

در زمین شناسی مدرن ، از همان اوایل تقسیم سکانسهای ناحیه‌ای چینه شناسی به واحدهای بزرگ و قابل تشخیص از یکدیگر ، بر اساس فسیلها معمول بوده است. چینه شناسان ابتدا مرز بین دوره‌ها را بر اساس انقطاع مشخص در آثار جانوری و گیاهی قرار می‌دادند. بسیاری از این مرزها امروزه نیز صحیح به نظر می‌رسند، زیرا بعضی از آنها تغییرات تکاملییا انقراضی مشخصی را در موجودات نشان می‌دهند که در طی دوره کوتاهی از زمان در مقیاس جهانی صورت گرفته است. البته باید دانست که مقیاس زمانی زمین شناسی نسبی است و پس از کشف تعیین زمان به روش رادیواکتیو توانستند این مقیاس را با زمان مطلق که بر حسب سال تعیین می‌شود، ارتباط دهند.

 

واحدهای زمان چینه‌ای:

این واحدها در تقسیم بندی سن طبقات زمین بکار می‌رود. تقسیمات سن طبقات زمینیا به عبارت دیگر تقسیم بندی تاریخ زمین مبتنی بر پیدایش و تحول پوسته جامد زمینیا لیتوسفر (Litosphere) و همچنین تکامل موجودات روی زمینیا بیوسفر (Biosphere) از بدو پیدایش زمین تاکنون است. وقایع و حوادث دیگری نظیر کوهزایی و تغییرات دیگری پوسته جامد از نوع فیزیکی و شیمیایی همگی می‌تواند در تقسیم بندی تاریخ زمین رل مهمی داشته باشد.

 

اشکوب:

واحد اصلی کرونواستراتیگرافی که در مطالعات چینه شناسی مورد استعمال بیشتری دارد اشکوب است. سری طبقاتی که برای اولین بار به منظور ایجادیک اشکوب مورد مطالعه قرار گرفته به آن استراتوتیپ (Strato type) و محل جغرافیایی آن را (Type localiy) یا محل تیپ گویند. اولین بار در سال 1852 میلادی دیرینه شناس فرانسوی به نام آلسید دربینی (Alcided orbigny) اشکوب را تعریف کرد.

 

1.بعد از بیوزن واحد بزرگتری که از لحاظ زمانی- سنگی به کار می‌رود، اشکوب است. اشکوب شامل مجموعه طبقات مربوط به رسوبات دریایی با فسیل‌های شاخص است که در مکان معینی دقیقا مطالعه شده است.

 

2. معمولا نام اشکوب را از اسم محلی که اولین بار مطالعه شده است گرفته و یکی پسوند «ian» به آن اضافه می‌کنند. مثلا اشکوب لوتسین از کلمه لوتس نام قدیمی شهر پاریس گرفته شده است.

 

3. هر اشکوب چند بیوزون را شامل می‌شود. به عنوان مثال اشکوب کامپانین در حوضه پاریس از دو بیوزون تشکیل گردیده است. چنانچه یک اشکوب شامل بیوزن‌های متعدد باشد آن را به زیر اشکوب تقسیم می‌کنند. واحد اصلی کرونوستراتیگرافی که در مطالعات چینه شناسی مورد استعمال بیشتری دارد، اشکوب است.

 

ریشه‌های لغوی و شناسایی اشکوب‌ها:

معمولا نام اشکوب را از اسم همان محلی که اولین بار مطالعه شده است گرفته و یک پسوند ian به آن اضافه می‌کنند. مثلا اشکوب ورفنین (Werfenian) از ناحیه ورفن (Werfen) در اتریش و اشکوب دومرین (Domerian) از مون دومارو (Monte Domaro) در شمال ایتالیا و اشکوب تورونین (Turonian) از ناحیه تور (Tours) در جنوب غربی پاتریس و سرانجام اشکوب لوتسین (Lutetian) از کلمه لوتس (Lutece) نام قدیمی شهر پاریس گرفته شده است.

اغلب تصور می‌شد که یک اشکوب شامل یک چرخه پیشروی و پسروی دریا در سطح جهانی است. ولی امروزه معلوم شده که چنین چرخه‌هایی قطعا از ماهیت جهانی برخوردار نیستند. اشکوبها در حال حاضر عموما بوسیله تطابق مستقیمیا غیرمستقیم با مقطع تیپ مقایسه داده می‌شوند. این تطابق بیشتر زیست چینه‌ای (بیواستراتیگرافی) است و مرزهای بیوزونها در تعریف و تشخیص حدود اشکوبها بکار برده می‌شوند. آشکار است که تعریف و چگونگی وضع چنین حدی بستگی زیادی به گروه فسیلهای مورد استفاده دارد.

 

حوضه‌های رسوبی دریایی و مطالعه اشکوب:

به دلیل روی هم قرار گرفتن طبقات و محتوای فسیلهای شاخص آنها اغلب استراتوتیپها در حوضه‌های رسوبی دریایی تعیین و مطالعه شده است. رسوبات این حوضه‌ها حاکی از پیشرویها و پسرویهای متعدد دریا در زمانهای مختلف زمین شناسی است که چرخه‌های رسوبی (Sedimentary cycle) را مشخص می‌کند. بنابراین در یک حوضه رسوبی دریایی امکان وجود چند اشکوب که هر اشکوب تعدادی چرخه رسوبی را دربردارد، می‌باشد. اساس و مبنای واحد زمانی (Time-Rock unit) یا کرانواستراتیگرافی اشکوب است. هر اشکوب به عنوان معیار و مشخصات خود دارای مقطع تیپیا برش الگو (Type section) است.

 

بیوزون و کاربرد آن:

هر اشکوب چند بیوزون را شامل می‌شود. به عنوان مثال همانطوری که قبلا گفته شد اشکوب کامپانین در حوضه پاریس از دو بیوزون تشکیل گردیده است. اساسا از بیوزونها در تطابق و در تشخیص حدود اشکوب استفاده می‌شود چون تکامل موجودات که می‌تواند از فسیلها معلوم شود، بیشترین و بهترین نشانه از زمان مربوط است که در سنگها باقی مانده است. خصوصیات سنگها نیز می‌تواند در هر زمان مورد استفاده قرار گیرد (مثلا برای کرونوزونهای اقلیمی دوره کواترنری و غیره).

 

سیستم (System):

مجموعه چند اشکوب یک سیستم را بوجود می‌آورد. نام هر سیستم از نام یک ناحیه مشخص یا سری رسوبات بخصوص و یا از نام فسیلهای خاص اشتقاق می‌یابد. به عنوان مثال در حالت اول در دوران پالئوزوئیک نام سیستم دونین (Devonian) از ناحیه دون (Devonshire) واقع در جنوب غربی انگلستان و در دوران دوم سیستم ژوراسیک از ناحیه ژورا (Jura) واقع در بین آلمان و فرانسه گرفته شده است.                                                                                                                      

در حالت دوم نام سیستم کربونیفر از رسوبات کربن‌دار و همچنین نام سیستم کرتاسه از کلمه یونانی کرتا (Certa) مشتق شده است. سرانجام در مورد سوم دوره نومولیتیک که یک زیرسیستم بشمار می‌رود، مترادف پالئوژن (Paleogene) است نامش از فسیل نومولیتس (Nummulites) اخذ گردیده است. بعضی از سیستمها به زیرسیستم (Sub-system) نیز تقسیم شده است. مثلا سیستم ژوراسیک به زیر سیستم های لیاس (Liassic) ، دوگر (Dogger) و مالم (Malm) تقسیم شده است.

 

واحدهای زمانی زمین شناسی


در چینه شناسی با زمان و سنگ سر و کار داریم، اگرچه این دو با هم تفاوت بسیار دارند، ولی با یکدیگر در ارتباط نزدیک می‌باشند. در اواخر قرن 19 زمین شناسان متوجه اهمیت و لزوم جدا کردن تقسیمات زمان زمین شناسی و سنگهای رسوب نموده در طول زمان ، شدند. بر این اساس واحدهای چینه شناسی را به واحدهای زمانی و واحدهای زمانی سنگ شناسی تقسیم نمودند.

واحدهای زمانی از بزرگ به کوچک عبارتند از: ائون (Eon)، دوران (Era)، دوره (Period)، دور (Epoch)، عصر (Age)

تقسیم‌بندی دورانها بر اساس دلایل و شواهد دیرینه شناسی ، چینه شناسی ، تکامل و نابودی موجودات زنده ، کو‌هزائیها و همچنین پیشروی و پسروی دریاها استوار است. به مجموع دورانهایی که دارای فسیلهای مشخص هستند، به نام ائون فانروزوئیک (Phanerozoic) و دورانهایی که فسیلهای آن به خوبی شناخته نشده‌اند، به نام ائون کریپتوزوئیک (Cryptozoic) یا حیات محلی گفته می‌شود. ائون فانروزوئیک به دورانهای پالئوزوئیک یا دوران دیرینه زیستی ، مزوزوئیک یا دوران میانه زیستی و سنوزوئیک یا دوران نوزیستی تقسیم شده است.
هر دوران به چند دوره تقسیم شده است. نام دوره از نام محل ، نام قبیله ، جنس رسوبات و یا نام فسیلهای خاص گرفته شده است. بعضی از دوره‌ها را به دو یا سه زیر دوره یا اپوک (Epoch) تقسیم نموده‌اند. تقسیمات زیر دوره اشکوب (Age) نامیده می‌شود. نام اشکوب از اسم محلی که برای اولین بار مطالعه شده و پسوند ین (Ian) بکار برده می‌شود.

واحدهای زمانی سنگ شناسی


یکی دیگر از تقسیمات چینه شناسی واحد cمانی سنگ شناسی است. به مجموع سنگهایی که در یک زمان خاص ته‌نشین شده‌اند، واحد زمانی سنگ شناسی گفته می‌شود. برای مثال به مجموع توالی لایه‌های ته‌نشین شده در یک دوران را به نام اراتم (Erathem) می‌گویند. برای هر واحد زمانی واحد معادل زمانی سنگ شناسی منظور شده است. به همین ترتیب وقتی صحبت از سیستم دونین به میان می‌آید، منظور رسوباتی است که در طی دوره دونین (410 تا 355 میلیون سال قبل) ته‌نشین شده‌اند.


واحدهای چینه فسیل Biostratigraphic Units 


در این تقسیم‌بندی سنگها را بر اساس فسیلهای موجود در آن دسته‌بندی می‌کنند. تنها عامل برقراری یک بایوزون (Biozone) بر اساس یک یا مجموعه‌ای از فسیلهای آن سنگ می‌باشد که آن را از سنگهای مجاور جدا می‌کند. در بایواستراتیگرافی نوع سنگ مهم نبوده و بر مبنای تجمع و ظهور گونه‌های فسیلی واحدها تشکیل می‌گردند. حد فاصل بایوزونها شامل لایه‌های بین پایین‌ترین و بالاترین لایه‌های ظهور چینه شناسی یک یا دو فسیل مشخص می‌گردد.
چنانچه بایوزون دارای یک گونه یا جنس فسیل باشد، تاکسون رینج زون (Taxon Range Zone) نامیده می‌شود، اغلب واحدهای بایواستراتیگرافی شامل بیش از دو گونه و یا جنس سنگواره در یک زمان هستند. به این گونه بایوزونها ، زون مجموعه (Assemblage Zones) گویند. این نوع بایوزونها دقت خوبی جهت انطباق دارند.

سایر تقسیمات چینه شناسی

از سال 1987 کمیته جهانی چینه شناسی تقسیمات جدید دیگری را که سطح زیرین و فوقانی آنها توسط نوعی دگرشیبی مشخص گردد، معرفی نمود. این واحدها شامل سنگهایی می‌شوند که سطح زیرین و فوقانی آنها توسط نوعی دگرشیبی مشخص گردد. این واحدها ممکن است شامل سنگها و فسیلهایی از سنین مختلف باشند. به این واحدها سینتم (Syntem) گفته می‌شود.
اخیرا بعضی چینه شناسان عقیده دارند که از تغییرات سطح دریاها در مقیاس جهانی می‌توان به عنوان مبنای جدیدی جهت انطباق بین قاره‌ای استفاده کرد. نوع دیگری از واحدهای چینه شناسی که بر مبنای وضعیت مغناطیسی موجود نامگذاری شده است، واحد مغناطیسی می‌باشد. در این روش تطابق بر اساس دیرینه مغناطیس سنگها انجام می‌گیرد. تقسیمات دیگری بر مبنای فسیل خاکها ، تجمع دگرشیبی‌ها برای سنگهای فاقد لایه بندی (مثل سنگهای دگرگونی درجه بالا) و سنگهای آذرین به نام واحدهای لیتودمیک (Lithodemic Units) مورد استفاده قرار می‌گیرند. این تقسیمات چندان معمول نیستند.


:: برچسب‌ها: مراتب و اسامی تقسیمات زمانی سنگ ها,
.:: ::.
استفاده از فسیل در تعیین عمر لایه ها
نویسنده mohammad ghorbani تاریخ ارسال جمعه 19 دی 1393 در ساعت 16:58

استفاده از فسل در تعیین عمر لایه ها

زمین شناسان همواره سعی داشتند که سن زمین و سنگهای تشکیل دهنده آن را تعیین نمایند. بعضی فکر کردند چنانچه بتوان میزان رسوب گذاری سالانه را تعیین نمود، مدت زمانی که برای تشکیل ضخامت معینی از سنگهای رسوبی به طول انجامیده را می‌توان مشخص کرد. همچنین با اندازه گیری میزان رسوبات حمل شده به اقیانوسها نیز امر فوق امکان پذیر خواهد بود. با توجه به اینکه مقدار زیادی از سنگهای رسوبی به خصوص آنهایی که در قسمتهای هسته چین خوردگی قرار داشته، دگرگون شده یا به سنگهای آذرین مبدل گشته‌اند، لذا تخمین سن سنگها بدین طریق عملی نبوده است.

در اکثر رسوبات مانند شیل که در دریاچه‌ها رسوب می‌کند، اغلب توالی لایه‌بندی تابستانی و زمستانی در آن مشخص است و مانند لایه تنه درخت می‌توان سالهای رسوب گذاری را شمارش نمود. در مطالعات زمین شناسی تعیین سن نسبی از دیرباز معمول بوده است. امروزه نیز در اکثر مطالعات چینه شناسی جهت برقرار کردن مقیاس زمانی از این روش استفاده می‌گردد. در برقراری سن نسبی بین طبقات زمین رعایت سه اصل زیر ضروری است.

اصل روی هم قرار دادن طبقات:

در حوضه‌های وسیع وقتی طبقات بطور افقی تشکیل می‌گردد، هر طبقه یا لایه از طبقه یا لایه زیری خود جوانتر است. گاهی ممکن است طبقات رسوبی در اثر عوامل تکتونیکی شدیدا چین خورده و از حالت اولیه خارج و به حالت برگشته در آید. در این صورت با تشخیص زیر و روی طبقات سن نسبی آنها را تعیین می‌نمایند.

اصل ادامه طبقات:

هر طبقه دارای سن زمین شناسی معینی است و مسلما امتداد آن در هر منطقه‌ای که باشد، همان سن را دارد. البته پیدا کردن امتداد طبقات در روی زمین همیشه امکان پذیر نیست، چون ممکن است زیر پوششهای سطحی پنهان شده و یا در اثر عوامل تکتونیکی طبقات قطع شده و قابل تعقیب نباشد. در این حالت از تشابه خواص سنگ شناسی طبقات استفاده می‌گردد .مطالعات چینه شناسی نشان داده که همیشه نمی‌توان از تشابه سنگ شناسی طبقات هم سن را تعیین نمود. به عنوان مثال ، در انگلستان طی دو دوره خشکی‌زایی در دوران دیرینه زیستی (Paleozoic) ماسه سنگ قرمز تشکیل شده است. یکی در دوره دونین که ماسه سنگ قرمز قدیمی و دیگری در دوره پرمین که ماسه سنگ قرمز جدید نام دارد. این دو ماسه سنگ از نظر سنگ شناسی به هم شبیه ولی دو سن مختلف دارند. بنابراین در مطالعه اصل ادامه طبقات از اصل روی هم قرار گرفتن و تشابه دیرینه شناسی باید استفاده نمود.

اصل تشابه دیرینه شناسی :

رسوباتی که دارای فسیلهای مشابه هستند، هم‌سن می‌باشند. در این اصل باید از فسیلهای شاخص کمک بیشتری گرفته شود، زیرا در زمانهای مختلف رسوباتی دیده می‌شوند که دارای فسیلهای رخساره‌ای مشابه ، ولی سن متفاوت هستند. برای مثال ، رسوبات ریفی دوره ژوزاسیک که در ادوار دیگر زمین شناسی نیز کم و بیش وجود دارد. بنابراین برای مطالعه اصل تشابه دیرینه شناسی طبقات ، ابتدا باید به ارزش چینه شناسی فسیلها در دورانهای مختلف زمین شناسی آشنا بود.

در مطالعات چینه شناسی رسوباتی که فاقد فسیل است، معمولا از علم رسوب شناسی نیز استفاده می‌گردد. به عنوان مثال ، وجود کانی‌های سنگین در یک افق مشخص از رسوبات یک منطقه چنانچه در ناحیه دیگری نیز مشاهده گردد، نشانه هم زمانی و یکسان بودن منشا و شرایط تشکیل مشابه این رسوبات است. اصول سه گانه‌ای که ذکر شد، بیشتر در مورد چینه‌ها و طبقات رسوبی بکار برده می‌شود، ولی در تعیین سن نسبی سنگهای آذرین و دگرگونی روشهای دیگری پیشنهاد شده که به اختصار بدان اشاره می‌گردد.

روش دیرینه مغناطیسی (Paleomagnetism) :

امروزه از روش دیرینه مغناطیسی برای تعیین سن سنگهای آذرین بیرونی استفاده می‌نمایند. همان طور که می‌دانیم در زمان حاضر جهت میدان مغناطیسی شمال و جنوب است. زمین در دورانهای گذشته در جهت فعلی قرار نداشته است. از این نظر جهت محورهای مغناطیسی گذشته زمین نیز در زمانهای مختلف متفاوت بوده است. بنابراین سنگهای @و مکانیکی در قسمتهای مشخصی از کره زمین که دارای جهت مغناطیسی یکسان باشند، هم سن هستند. لازم به یادآوری است که استفاده از روش دیرینه مغناطیسی برای تعیین سن نسبی سنگهای آذرین بیرونی بسیار جدید بوده و بهتر است با روشهای دقیق و شناخته شده تواما بکار گرفته شود.                                                                                                                 

 تعیین سن نسبی زمین های بدون فسیل :


بطور کلی برای تعیین سن نسبی زمینهای بدون فسیل و سنگهای دگرگون و آذرین باید وضعیت و قرار گرفتن آنها را نسبت به سنگهای رسوبی فسیل‌دار بررسی و قوانین چینه شناسی را با این سنگها مطابقت داد. بطور کلی هر لایه یا لایک و رگه‌ای که سنگهای دیگری را قطع نماید، از آنها جوان‌تر است.


:: برچسب‌ها: استفاده از فسیل در تعیین عمر لایه ها,
.:: ::.
عناوین آخرین مطالب بلاگ من



.:: Design By :